آتیلا جانآتیلا جان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

ღ آتیلا جون ... ღ

نوشتن این وبلاگ از اولین نشانه های وجودت در دنیایمان آغاز شد

اندر احوالات ما...

يك دو سه... تمام شد... زودتر از آن كه حتي فكرش را بكنم... فسقلي خان كه بودي،البته الان هم هستي... دلمان خوش بود به اين كه بله آقامان،تاج سرمان بعد يك ساله شدنش به قول پدرها مردي ميشود واسه خودش...  مردي كه گويي قرار بود بعد يكساله شدنش با خيالي راحت تمام كارهاي نيمه تمامم را تمام كنم و نقطه ي پايانشان را بگذارم...  زهي خيال باطل... چرا چيز فهم تر شدي... عاقل تر...  باهوش هر...  مرموز تر  و  شيطانتر... حالا ديگر با اراده و اختيار خودت حركت ميكني... من هم همچنين...  تمام قدرت و اختياراتم را سپرده ام به دست دستان كوچك تو كه چه كارها كه با آن دو نميكني... پاهايت... ...
25 ارديبهشت 1392

نهم اردیبهشت و ی دنیا مهربونی...

ممنون از همه دوستهای گلی که ما رو شرمنده ی محبت هاشون کردن:   اولین هدیه از طرف زینب جون و امیر علی جان (پسرک شیطون):   رزرو ویترین   اینم از اتیلا جون و امیر علی فندق خالش تو ویترین...     ممنون زینب جون ی دنیا ممنون...   کلی با هدیه ی قشنگتون اینجوری شدیم...     دومین هدیه از طرف مامان مهربون یاسمن و محمد پارسا ی عزیزم:   که شامل ی پست تبریک تولد تو وبلاگ خودشون     و این عکس خوشمل...       مرسی خاله جون مهربون آتیلا...   ایشاا... بتونم ی ذره از این محبتهاتون رو جبران کنم...   ... ... ...
17 ارديبهشت 1392

روزهای مادرانه 4 ماه دوازدهم:

هفته ی پنجاه و دو: سرنوشت اين روزهايم را فقط فقط به دست روزگار ميسپارم...• روزگاري كه روزهايش را قوام داده و طولاني شده، گويي هيچ گاه غروبش را نخواهم ديد...• آفتابش گرم و بي رمق از لابه لاي حرير پرده امانم را بريده و آثارش را روي گرد و خاك خانه ميرقصاند ...• اينجا همين جاي هميشگي نشسته و پاهايم را دراز به دراز با ريتم نفسهايم اين سو آن سو ميكشم...• روبه رويم همين ديوار سفيد رگه دار را ميگوييم كه ساعت هاست با من همراه دلتنگي هايم سرود سرمستي بودن ميخواند... نگاهي به اين سو آن سو ميكنم... آرامشي كه در خانه ام جاريست را گويي نميبينم ...• بار الهي استغفرا...&...
5 ارديبهشت 1392

سفرنامه ی تصویری فسقلي "آنتالیا"

از این جا میخوام شروع کنم که این اولین سفر فسقلی در يازده ماهگیشه... ب همراه من و بابا جون ، خاله شادی ، عمو علی و آرین کوشولو... وبلاگ آرين جون لينك شده... پرواز ساعت 2 بامداد 5 فروردین...   "مشاهده ی تصاویر و سیزده بدر 92 در ادامه ی مطلب" 3 ساعت قبل از حرکت ب فرودگاه: آتیلا و فرودگاه ارومیه: شهر G.anteb ی نشست چند دقیقه ای و پرواز به طرف آنتالیا... آنتالیا: الان ساعت 2 بامداد به وقت ترکیه: فرودگاه آنتالیا: "عزیزم تو طول راه کلا خوابیدی..." 5:30 ب وقت ایران میشد که رسیدیم هتل Rixos lares: چند تا عکس از اتاقمون به عنوان یادگاری:... ...
20 فروردين 1392
1